[ و چون خبر کشته شدن محمد پسر ابو بکر بدو رسید فرمود : ] اندوه ما بدو همچند شادمانى آنهاست ، جز که از آنان دشمنى کاست و از کنار ما دوستى برخاست . [نهج البلاغه]
نویسنده: سوز دل (محمد) یکشنبه 86 آبان 6 ساعت 9:36 عصر
نمی دانم...
نمی دانم از فراق تو بنالم یا از غریبی خودم؟ نمی دانم تو را بخوانم که بر گردی یا خودم را دعا کنم که بیایم؟ از این بسوزم که نیستی یا از آن بنالم که چرا هستم؟ هیچ می گویی اسیری داشتی حالش چه شد ، خسته ی من نیمه جانی داشت احوالش چه شد؟
نظرات شما ()